شهادت سیدالشهدا علیه السلام ( مصیبت گودال )
شاعر : مهدی مقیمی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : غزل
اشک من در ماتمت از آب زمزم بیشتر با غمت من خوش ترم آقا بده غـم بیشتر
لحظه های عمر من در داخل هیأت گذشت در تمـام سال محـزونم، محــرم بـیـشـتـر
هر چه کردم در قبال تو یقین دارم کم است کن حسابش لااقل یک خورده از کم بیشتر
هم بِحار و هم مقرّم هم لُهُوفت خوانده ام آن دو تا آتش به جــانم زد، مقـرّم بیشتر
اشکِ چون سیل رباب، آتش به جانش میزند خواهرش زینب ولی با اشک نم نم بیشتر
قـامت ارباب خــم شد در کنار اکبــرش در کنــار پیکــر عبــاس شـد خــم بیشتر
تیر سمّی حنجر ششماهه را بوسید سخت تیـر هم از پا درآوردش ولی ســم بیشتر
شمر گفتا خنجرم بر حنجرش کاری نشد بی اثــرتر بود هرچه می کشیــدم بیشتر
هر نفس از خیمه آتش بیشتر شعله گرفت بازدم هم سوخت در شعله ولی دم بیشتر
هرکسی با بردن چیزی دل زینب شکست آن یکی با بردن انـگـشت و خــاتم بیشتر
گرچه درهم بود اوضاع سر و گیسوی او گیسوانش روی نیزه ریخت درهم بیشتر
خیزران بر لب رسید، عرش خدا بی تاب شد مــادرش بی تاب شد قــدر مُـسـلّم بیشتر
سیلیِ محکــم همه خوردند اما دختــرش خـورد از بین همه سیــلیّ محکــم بیشتر
|